زمان مورد نیاز مطالعه این مطلب : 2 دقیقه

"فرهان" بر سر او فریاد می‌زند كه به من چه مربوط است كه تو نماز نخوانده‌اى ، باید بخوابى! برادر آزاده بدون اعتنا به تهدیدات و سخنان او، براى اقامه نماز بر مى خیزد. نگهبان بعثى كه اینك بسیار عصبانى تر شده بود، "شعبان" را به جلو مى خواند.

"شعبان" با گامهاى استوار و بدون ترس و واهمه‌اى ، به طرف او مى رود.سرباز بعثى ، با خشونت تمام ، دست خود را از لاى میله‌هاى پنجره داخل برده و سر او را مى‌گیرد. بعد از اینكه سر او را به میله‌ها مى‌كوبد و چند سیلى محكم به صورتش مى‌زند، مى‌گوید: حالا مى‌خوابى؟ امّا باز همان پاسخ سابق را مى شنود.

بقیه در ادامه مطلب


پایگاه تخصصی نماز نماز منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت آموزشگاه علمی آزاد فارابی رسانه کلیپ لند آشپزی دانلود فیلم هندی خرید سرور اچ پی، فروش سرور اچ پی گروه حسابداری دانشگاه آزاد هرسین PULSE